عهد کمیل
نویسنده: مصیب معصومیان
خاطرات مریم یوسفی همسر شهید مصطفی (کمیل) صفریتبار
شهید صفریتبار متولد سال 13۶۷ در روستای بیشهسر از توابع شهرستان بابل لست. مصطفی برای خدمت سربازی به لشکر۳۰ پیاده گرگان اعزام شد، و همزمان برای جذب رسمی در سپاه نامنویسی کرد، هنوز دو ماهی از آموزش نظامی او نگذشته بود که نامۀ جذب او در سپاه به دستش رسید، بهسختی از لشکر تسویهحساب گرفت و به علت قبولی در سپاه، از سربازی مرخص شد و برای ادامۀ آموزش جهت سربازی امام زمان(عج) در اسفند13۸۶ وارد دانشگاه امامحسین(ع) شد. صفریتبار با دوست همیشگی خود شهید محمد محرابیپناه (که باهم عقد اخوت داشتند) در تاریخ 13شهریور1390 در تپۀ جاسوسان سردشت، توسط گروهکهای ضدانقلاب به مقام عظیم شهادت نایل شدند
گزیدۀ متن کتاب عهد کمیل
چشمم افتاد به گوشۀ حیاط. دیدم کسی پدرم را در آغوش گرفته و دارد گریه میکند. آنجا پا کوبیدم به زمین. با صدایی که پر از بغض و گریه و ناله بود، گفتم: «شما مگه نمیگید کتفش تیر خورده؟ مگه نمیگید بیهوش داره میآد؟ پس واسه چی شما دارید گریه میکنید؟» یکی گفت: «ما فقط بهخاطر اینکه کمیل حالش خوب نیس، داریم گریه میکنیم.» خواهر کمیل تماس گرفت با همسر همکار کمیل. با این اوضاع و احوال، خواهرش شک کرد. تازه اینجا بود که فهمیدم اینها هم از قضیه بیخبرند. گوشم را تیز کردم تا بفهمم او پشت گوشی چه میشنود و چه میگوید؛ اما از اتاق رفت بیرون. بعد از چند دقیقه، آمد داخل اتاق و همینطور که گریه میکرد، گفت: «داداشم به آرزوش رسید.»
ویژگیها
- موضوع
- فرهنگ و هنر/ پایداری مقاومت
- نویسنده
- مصیب معصومیان
- شابک
- 978-622-6609-55-5
- نوع جلد
- شومیز/ جلد نرم
- قطع
- رقعی
- تعداد صفحات
- 184
- سال انتشار
- 1398
- نوبت چاپ جاری
- چهارم
- وزن
- 300
- شناسه ملی
- 5818924
- تاریخ بروز رسانی اطلاعات
- 1402/9/7
- ناشر
- شهید کاظمی
کتاب عهد کمیل
این کتاب بسیار مختصر مفید و با زبان ساده و قابل فهم بود که بسیار تاثیر گذاری و جذابیت داشت برای من <br /> به هم پیشنهاد میکنم که حتما بخونن این کتاب رو
نظر درباره کتاب عهد کمیل
کتاب خوبیست. الگویی برای جوانها که چطور کنار هم شاد وخوش زندگی کنند و قدر همدیگر را بدانند. این کتاب من را شدید ا یاد دوران نامزدیم انداخت که محل کارش تهران بود و دوری سخت بود