نفر پنجم

ارسال نظر

روایت‌هایی داغ از تاریخ پرشور معاصر ایران

نویسنده خلق شخصیت‌های خیالی، ماجرا‌هایی واقعی از رویداد‌های مهم تاریخ معاصر، همچون کودتای ۲۸مرداد، ۱۵خرداد13۴۲ و... بیان می‌کند تا روزهای پرشور تاریخ قبل از انقلاب را برای خواننده به تصویر بکشاند. با خواندن این کتاب در کنار شهروز، کاظم، حاج‌بابا، دنیایی از رنگ و زیبایی، شیرینی و تلخی، غم و شادی و فراز و نشیب‌های زندگی در شرایط انقلاب را تجربه می کنید.نویسنده خلق شخصیت‌های خیالی، ماجرا‌هایی واقعی از رویداد‌های مهم تاریخ معاصر، همچون کودتای ۲۸مرداد، ۱۵خرداد13۴۲ و... بیان می‌کند تا روزهای پرشور تاریخ قبل از انقلاب را برای خواننده به تصویر بکشاند. با خواندن این کتاب در کنار شهروز، کاظم، حاج‌بابا، دنیایی از رنگ و زیبایی، شیرینی و تلخی، غم و شادی و فراز و نشیب‌های زندگی در شرایط انقلاب را تجربه می کنید.

گزیدۀ متن کتاب نفر پنجم

فاطمه حالش خوب نبود. به‌سختی سوار ماشینش کردم. تا یه جایی یهو ماشین خاموش شد. هرچی کردم روشن نشد. جمعیت اومدند سمت ما. به هر زحمتی بود فاطمه رو پیاده کردم و اومدیم کنار خیابون. فشار جمعیت و حال بد فاطمه باعث شد فاطمه از هوش بره. به کمک زنی آوردمش داخل یه کوچه. برگشتم وسایلم که افتاده بود رو بردارم که دیگه نفمیدم چی شد. مهدی! من الان یادم می‌آد فاطمه رو کجا گم کردم. همه‌ش نگرانم. نمی‌دونم الان کجاست. دیشب برای اولین بار خوابشو دیدم که یه شاخه گل به من داد. با ننه خدیجه بود. دوتایی سوار ماشین حاج‌آقا شدند و رفتند. مهدی نگرانم. نگران ننه خدیجه! نگران فاطمه. نکنه برای ننه اتفاقی افتاده.