رد پای پدر

نویسنده: سمیه اسلامی

داستان کوتاهی درباره‌ی یاسر و سعید که پدر جنگلبانشان شهید شده است

ماجرای این کتاب از این قرار است که جنگل بانی شجاع در درگیری با قاچاقچیان چوب، شهید می‌شود. این جنگل بان، پدر یاسر و سعید بود و حالا بچه ها سعی می‌کنند در نبود پدرشان، در کنار درس به کارهای مزرعه نیز برسند تا آب تو دل مادر تکون نخورد

گزیدۀ متن کتاب ردّپای پدر:

نور‌ خورشید از پنجرۀ چوبی اتاق به صورت سعید خورد. چشم‌هایش را باز کرد و خمیازه‌ای کشید. مثل هر ‌روز، قبل از صبحانه سَری به بره‌اش زد، کنارش ‌نشست و حسابی قربان‌صدقه‌اش رفت. بعد سبد را برداشت تا تخم‌مرغ‌ها را جمع‌کند. وارد لانۀ مرغ‌ها که شد، شروع کرد به دنبال کردن آن‌ها. آن‌قدر شیطنت کرد که سر‌و‌صدای حیوانات زبان‌بسته بلند‌ شد. برادرش یاسر از داخل اتاق، بلند گفت: ‌«سعید، بدو بیا صبحونه‌ت رو بخور. دیر شده. رفتی تخم‌مرغ جمع کنی یا صدای مرغا رو دربیاری؟» سعید همین‌طور که با سبد پر از تخم‌مر غ از لانۀ مرغ‌ها بیرون می‌آمد، گفت: «نمی‌دونم چرا این مرغا نمی‌ذارن تخم‌هاشون رو جمع کنم. فکر کنم خسیس شدن!» سبد را لب حوض گذاشت، وارد اتاق شد و کنار سفره نشست.
سمیه اسلامی

ویژگی‌ها

موضوع
داستان کودک
نویسنده
سمیه اسلامی/ منور ولی‌نژاد
شابک
978-622-2850-46-3
نوع جلد
شومیز/ جلدنرم
قطع
رقعی
تعداد صفحات
24
سال انتشار
1400
نوبت چاپ جاری
13
وزن
50
شناسه ملی
7588175
تاریخ بروز رسانی اطلاعات
1402/9/19
ناشر
شهیدکاظمی

6 محصولات مشابه در شاخه های مختلف:

محصولات مرتبط

شما میتونید سفارش بدید: مقدار این محصول