شهاب دین
کتاب شهاب دین زندگینامه و خاطراتی از آیت الله شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی به قلم خانم زهرا باقری است، از این نویسنده قبلا کتاب ناتا به چاپ رسیده است.
نویسنده در این اثر سعی کرده است با قلمی ساده و به دور از تکلف وقایع مهم زندگی آیت الله مرعشی را به تصویر بکشد. این کتاب خواننده را با آیت الله سید شهاب الدین مرعشی همراه میکند و به نجف، کربلا، سامرا، تبریز، تهران و قم میبرد. خواننده از گوشه حجرهی کوچک سید شهاب مرعشی در نجف شاهد شب زنده داریها و مرارتهای او است. فقر و تنگدستیاش را میبیند و تلاشهای شبانه روزیاش را برای تحصیل مشاهده میکند و همراه او روزها مقابل اساتید زانو میزند و شبها درسرداب سرد سامرا به تهجد میپردازد. خواننده از تشرفات آیت الله مرعشی به محضر امام زمان (عج) هم بیبهره نمیماند و گوشههایی از تشرفات را نظارهگر خواهد بود.
55٬000 تومان
بدون مالیات
محصول موجود است و میتوانید سفارش دهید
آیت الله مرعشی در سال 1315ق (1276ش) در نجف به دنیا آمد و «شهاب الدین» نام گرفت. پدرش، آیتالله سید شمس الدین محمود مرعشی، از فقها و مدرّسان علوم اسلامی نجف بود.
آیت الله مرعشی پس از رحلت «آیت اللّه بروجردی» در سال ۱۳۳۹ (۱۳۸۰ قمری) در سن ۲۷ سالگی به عنوان مرجع شیعیان برگزیده شد. میلیونها نفر از شیعیان کشورهاى مختلف، از جمله ایران، عراق، لبنان، کویت، احساء و قطیف عربستان، امارات عربى، بحرین، پاکستان، هند و ترکیه و بخشى از کشورهاى آفریقایى مانند زنگبار، از ایشان تقلید مى کردند. ایشان از بسیاری از مراجع تقلید شیعه اجازه اجتهاد گرفتند. برخی از آنها عبارتند از:
آیت الله آقا ضیاء عراقی، آیت الله سید ابو الحسن اصفهانی، آیت الله شیخ عبد الکریم حایری یزدی، علامی کرمانشاهی (از شاگردان آخوند خراسانی) و...
آیت الله مرعشی از شاگردان شیخ عبدالکریم حائری و آقا ضیاء عراقی بود و نیز از درس سیدعلی قاضی، سید احمد کربلایی و میرزا جواد ملکی تبریزی بهره برد. شهاب الدین کتابخانهای را در قم تأسیس کرد که امروزه از لحاظ تعداد و کیفیت نسخههای خطی کهن اسلامی؛ نخستین کتابخانه ایران و سومین کتابخانه جهان اسلام به شمار میرود. همچنین او مدرسههای مرعشیه، شهابیه، مهدیه و مؤمنیه را در قم تأسیس کرد.
برش از کتاب«شهاب دین» روایت داستانی از زندگی آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی
زمستان شده بود؛ کنار آبگیری در اطراف نجف نشسته بود. قیلوقال پرندگان مهاجر، سرمای هوا را از یادش میبرد. آمده بود پی جمع کردن چوب برای سوزاندن. غیر از شاخههای خشکیدۀ نخل چیزی پیدا نکرد. میدانست سوزاندن آنها گرما ندارد. حاصل سوزاندن شاخههای نخل فقط دود است. چند روز بود سرما تحملناپذیر شده بود و در حجره نه نفتی داشت و نه زغالی. دستخالی از کنار آبگیر برگشت. سر راه به وادیالسلام رفت و بر مزار پدر و مادر فاتحه خواند و از آنها خواست گشایشی در کارش ایجاد کنند.
وارد بازار شدند. زنان عرب که از روستاها و بادیه های اطراف نجف می آمدند، نان و کره و سرشیر را در سبدهای حصیری روی سرشان گذاشته بودند. بساط فروش شان را در کنار دکان ها پهن می کردند. هر چند دقیقه یک بار آشنایی شمس الدین را می دید و دست بر سینه سلام می داد. شهاب الدین پشت سر پدرش راه می رفت و به نغمه بلبل ها و کوکوی فاخته ها گوش می داد. بی بی گفته بود پرنده ها ذکر می گویند. شهاب در پی کشف ذکر پرنده ها بود.
ویژگیها
- موضوع
- زندگینامه/خاطرات
- نویسنده
- زهرا باقری
- شابک
- 978-622-285-129-3
- نوع جلد
- نرم (شومیز)
- قطع
- رقعی
- تعداد صفحات
- 216
- سال انتشار
- 1401
- نوبت چاپ جاری
- دوم
- وزن
- 246
- شناسه ملی
- 8774277
- تاریخ بروز رسانی اطلاعات
- 1401/8/30
- ناشر
- شهید کاظمی