اخبار انتشارات شهیدکاظمی

عموماً سفر خوش‌آیند همه است؛ تجربه‌های جدیدی را ایجاد میکند که جز در آن زمان و مکان امکان‌پذیر نیست؛ حالا اگر آن سفر ویژگی‌های منحصر بفردی از جمله: رفتن به خانه‌ی خدا، ۴۰ روز باشد آ‌ن‌هم در کشور دیگر، انتظاری طولانی و چندین ده ساله به یدک کشیده باشد این سفر را طوری دیگر می‌کند.

در اولین جلسه قرار سه‌شنبه‌ها با نوجوانان نشر شهید کاظمی، اختتامیه پویش مطالعاتی کتاب مردی با آرزوهای دوربرد برگزار و برندگان آن مشخص شدند.

کتاب «عارف ۱۲ ساله» اثر سید حسین موسوی شامل خاطرات شهید رضا پناهی، کم‌سن‌وسال‌ترین شهید دوران دفاع مقدس است که به تازگی و به همت نشر شهید کاظمی به چاپ چهل‌وپنجم رسید.

جلد دوم کتاب «من یک‌اطلاعاتی بودم» شامل خاطرات افسر اطلاعاتی علی مهدوی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و راهی بازار نشر شد.

بالا نوشت: حرف آخر رو اول عرض کنم: تمام مطالب این دو جلد کتاب؛ روایت و به نوعی ادعای یک مامور امنیتی است از تجربه‌ی بیش از ۳۰ سال خود پیرامون مسائل و افراد مختلف، پس اینکه آیا گفتن این مطالب در عموم جایگاهی دارد یا خیر؟ چقدر این مطالب صحت دارد و  می‌شود به آن اعتماد کرد؟ نکته‌ای است که جای تأمل بسیار دارد ...

بعضی از افراد به رزق‌های معنوی زیادی دست می‌یابند و به عنوان خادم حرم‌های اهل بیت (ع) مشغول خدمت می‌شوند. آن‌ها با خوش‌اخلاقی و حوصله، زائران حرم‌ها را راهنمایی می‌کنند و از هر طریقی که ممکن باشد، خود را به آب و آتش می‌زنند تا از حرم عمه سادات دفاع کنند.

حماسه‌آفرینی‌های رزمندگان دفاع مقدس، الگویی بی‌نظیر برای نسل جوان است تا بدانند چه کسانی با ایثار خود، امنیت امروز ما را تضمین کردند.

چنین کتاب سازنده ای که مورد تحسین رهبر انقلاب قرار گرفته، نیاز به تمجید امثال من ندارد. کتاب، خودش گویاست و زبانش رسا اما امثال من، سخت به چنین کتاب‌هایی نیاز دارند تا در این صفحات و کلمات، عمق و بعد فاصله شان از شهدا را ببینند. همین جوان‌های دهه هفتادی سبقت جسته از همه، همین بچه‌های مدافع حرم، همین‌ها که تاریخ و زمانه ما را ورق زدند و ساختند.

«نمیری دختر» را خواندم. چند صفحه اولش را توی مترو شروع کردم، کشش و جذابیتش آنقدر بود که می‌توانستم تا ایستگاه آخر بدون توجه به محیط اطرافم یک نفسه تمامش کنم ولی یک نه محکم گفتم و کتاب را بستم.