اخبار انتشارات شهیدکاظمی

چشمم افتاد به تابلوی بزرگ سبزی که با فلش جهت جبیل را نشان می‌داد. این یعنی به جبیل نزدیک شده بودیم. ساعتم را نگاه کردم. ساعت از ۳ نیمه شب هم گذشته بود. بچه‌ها هر کدامشان بغل یکی از خواهر‌هایم خوابشان برده بود.

ویژه‌برنامه «شهید طهرانی‌مقدم» با رونمایی از کتاب مرد اَبدی

کتاب «شاهرخ نامه» نوشته «دانیال قاسم‎پور» روایتی از زندگی شهید «شاهرخ ضرغام» است. 

در این روزها که سالروز ولادت مردی بزرگ و فداکار فرا رسیده است، یاد و خاطره‌اش بیش از پیش زنده می‌شود.

ماشین بزرگتر از ماشین قبلی بود؛ اما باز هم برای ۹ نفر کوچک بود. به زحمت جا شده بودیم و ساعت‌ها داخل ماشین بودیم. لبنان کشور کوچکی است و ما عادت به این همه در ماشین نشستن نداشتیم.

به  بیروت که رسیدیم شب شده بود دیگر. بیروت را دوست داشتم.

باورم نمی‌شد که با آن شلوغی و دود و ماشین‌های سوخته‌ای که بین راه جا خوش کرده بودند تا صور رسیده باشیم. به ورودی شهر که رسیدیم ناخودآگاه زیر لب صلوات فرستادم. انگار که بار بزرگی از دوشم برداشته باشند.

هنوز گیج بودم و اصلاً نمی‌دانستم باید به کدام طرف بروم. جوان‌هایی کنار جاده خودجوش مردم را راهنمایی می‌کردند.

این چند روز هنگامی که کتاب هواتو دارم و زندگی شهید مدافع حرم مهندس مرتضی عبداللهی را می‌خواندم بار‌ها و بار‌ها به یاد آن توصیه قدیمی اما مهم و مغفول‌مانده رهبر عزیز انقلاب در یکی از سفر‌های استانی‌شان افتادم که بعد‌ها آن را چندین‌بار تکرار کردند، اما کمتر مورد توجه و تأکید رسانه‌ها و طبعاً خانواده‌ها قرار گرفت.