تازیانه های سلوک

نویسنده: حمید حسام

خاطرات رزمنده دفاع مقدس دکتر علی آقامحمدی 

خاطرات دکترعلی آقامحمدی«عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام» و متولد 1330 در همدان، از سال‌های استبداد ستم‌شاهی تا پیروزی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس است. این اثر شناسنامۀ نسل سربلندی است که پای منبر وعظ و روضۀ امام حسین(ع) متولد می‌شوند و ردّپای خونینشان از راهرو‌ها و سلول‌های «کمیتۀ مشترک ضدّخرابکاری» تا کف خیابان‌ها می‌رسد و طوفان به‌پا می‌کنند.

حمید حسام نویسنده نام آشنا که بیشتر او را با کتاب‌های خاطرات شهدا(آب هرگز نمی میرد، خدا حافظ سالار، وقتی مهتام گم شد) می‌شناسیم این بار قلمش برای مردی به نگارش در آمده است که او را به عنوان یک رجل سیاسی و یک سیاست مدارو یا اقتصاد‌دان می‌شناسند. وی در خصوص نگارش اثر جدیدش؛ «تازیانه های سلوک» اینگونه بیان می‌کند: «من با سیاست مدار‌ها هم قافیه نمی‌شوم » این جوابی بود که به یک شهید زنده می‌دادم. به علی خوش لفظ که رفیق شفیقم بود و از سر دردمندی اصرار داشت زندگینامه رجل ملی پر مسولیتی چون دکتر علی آقا محمدی را بنویسم. دست آخر با آن لفظِ خوشِ صریح و صادقانه‌اش حرف آخر را زد که: « اگر ننویسی فردای قیامت، شهدا یقه‌ات را می‌گیرند» یکسال پس از این دلالت تامل برانگیز، علی خوش لفظ رفت پیش رفقای شهیدش و در مراسم ختم او، علی آقا محمدی به من همان پیشنهادی را داد که علی خوش لفظ خواسته بود. چهل سال از عمر انقلاب می‌گذشت و این اولین گفت وگوی رخ به رخ من با یکی از محوری‌ترین شخصیت‌های انقلاب اسلامی بود

علی آقا محمدی (رئیس گروه اقتصادی دفتر مقام معظم رهبری وعضو مجمع تشخیص مصلحت نظام) در مقدمه کتاب «تازیانه های سلوک» اینگونه بیان می‌کند: وقتی که انقلاب چهل ساله شد اوراق زندگی‌ام را به نیت نشان دادن تصویری واقعی از آن روز‌ها و بیان نقش مجاهدان راه خدا مرور کردم و به قصد روشنگری آیندگان در اختیار نویسنده نام آشنا برادرم حمید حسام قرار دادم و خدا را شاکرم که ایشان با رعایت امانتداری در نقل مطالب این خاطرات را با نثری روان و دلنشین به رشته تحریر درآورد.

برشی از کتاب تازیانه های سلوک:
چشم و چالم سیاه و دهانم که پر از خون شد روی زمین کشیدنم و در محوطه استوانه ای زندان کمیته مشترک مجبورم کردند که روی یک چارپایه چوبی بایستم. دست هایم را با طناب به دور نرده اهنی بستند. مثل کسی را که دار می زنند، صندلی زیر پایم را کشیدند و محمدی جلاد تازه دست به کابل برد. برای اولین بار از سر درد ناله و فریاد زدم هیچ چیز جلودارش نبود میزد تا خسته می شد و برای رفع خستگی سوزن تیز و بلندی را زیر ناخنم می کرد که درد تا ته استخوانم را می سوزاند. به ذهنم آمد که در دل توسلی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشته باشم. توی حال خوبی رفتم و اتفاقاً روضه کار خودش را کرد به گریه افتادم چه گریه ای!


ویژگی‌ها

نویسنده
حمید حسام
شابک
987-622-285-131
نوع جلد
نرم (شومیز)
قطع
رقعی
تعداد صفحات
196
سال انتشار
1401
نوبت چاپ جاری
اول
وزن
200
تاریخ بروز رسانی اطلاعات
1402/9/18
ناشر
شهید کاظمی

6 محصولات مشابه در شاخه های مختلف:

محصولات مرتبط

شما میتونید سفارش بدید: مقدار این محصول