ورود به سایت
کتاب های الکترونیک
شهید احمد متوسلیان
نویسنده: موسسه شهید کاظمی
احمد متوسلیان در سال ۱۳۳۲ در خانوادهای مومن و مذهبی در یکی از محلات جنوب شهر تهران به دنیا آمد. دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان اسلامی مصطفوی به پایان برد و ضمن تحصیل، به پدرش که در بازار به شغل شیرینی فروشی اشتغال داشت، کمک میکرد. پس از پایان دوره ابتدایی، در هنرستان صنعتی، شبانه به تحصیل ادامه داد و در سال ۱۳۵۱ موفق به اخذ دیپلم گردید. سپس به خدمت سربازی اعزام شد و در شیراز، دوره تخصصی تانک را گذراند و پس از آن، به سرپل ذهاب اعزام شد.
متوسلیان در دوران سربازی، فردی مذهبی و مومن بود و در بحثها، مخالفت خود را با رژیم ستم-شاهی بیان میکرد. پس از اتمام خدمت سربازی، در یک شرکت تأسیساتی خصوصی استخدام شد و بعد از چند ماه، به خرمآباد منتقل شد و به فعالیتهای سیاسی- تبلیغی خود ادامه داد. وی پس از مدتها تعقیب و گریز، در سال ۱۳۵۴ توسط اکیپی از کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک دستگیر و روانه زندان شد و مدت ۵ ماه را در زندان مخوف فلکالافلاک خرمآباد در سلولی انفرادی گذراند.
احمد متوسلیان در اواخر خرداد سال ۱۳۶۱ طی ماموریتی به همراه یک هیات عالیرتبه دیپلماتیک از مسئولین سیاسی - نظامی کشورمان راهی سوریه شد تا راههای مساعدت به مردم مظلوم و بیدفاع لبنان را بررسی نماید.در چهاردهم تیر سال ۱۳۶۱، اتومبیل هیات نمایندگی دیپلماتیک کشورمان حین ورود به شهر بیروت و در هنگام عبور از پست ایست و بازرسی، مزدوران حزب فالانژ اتومبیل را متوقف و چهار سرنشین خودرو مزبور به رغم مصونیت دیپلماتیک - توسط آدمربایان دستنشانده رژیم تروریستی تلآویو گروگان گرفته شده شدند. این چهار نفر که عبارتند از؛ «محسن موسوی»، «احمد متوسلیان»، «تقی رستگار مقدم» و خبرنگار عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی - ایرنا - «کاظم اخوان» پس از شکنجه و بازجویی، به نظامیان اسرائیلی تحویل گردیدند، که از سرنوشت آنان تاکنون اطلاعی در دست نیست.
برشی از کتاب شهید احمد متوسلیان:
حاج احمد متوسلیان هر روز صبح بچهها را بلند میکرد، همراه تجهیزات انفرادی از کوهها بالا میبرد؛ بعد باید پامرغی، سربالایی را میرفتیم و خودش هم همیشه در ردیف اول بود. اجازه استراحت نمیداد و زمان برگشت، از ما میخواست که از بالا تا پایین روی برفها غلط بخوریم آن هم در سرما و برف سال ۱۳۵۸. گفت: «فکر نکنید که من میخوام شما رو اذیت کنم. میدونم که شما رو پدر و مادر بزرگ کرده و اینجا اومدید؛ اما باید ورزیده بشید تا در شرایط سخت، بتونید مقاومت کنید.» همین هم شد؛ در مریوان و پاوه بچهها از کردها هم جلوتر بودند. شاید کردها خسته میشدند، اما بچهها نه؛ خستگی سرشان نمیشد. هدفشان دفاع از اسلام و ولایت بود. وقتی خرداد ۱۳۵۹ وارد مریوان شدیم، با دلاوریهای رزمندگان، مریوان را گرفتیم و ضدانقلاب فرار کرد. حاج احمد به گونهای در مریوان عمل کرد که سپاه پناهگاه مردم مریوان شده بود. یادمان هست در پاکسازیها حاج احمد میگفت: «حق گرفتن یک لیوان آب از مردم رو ندارید.» در هر روستا که صحبت میکرد همه را برادر خود میخواند و میگفت: «ما برای کار فرهنگی اومدیم؛ ولی متأسفانه در برابر ضد انقلاب، مجبور به ایستادگی و دفاع هستیم.» با رفتار حاج احمد، روستاییان آزاده هم اسلحه میخواستند تا خودشان از روستا و نوامیس و اموالشان دفاع کنند.
ویژگیها
- موضوع
- زندگی نامه شهدا
- نویسنده
- اعضا موسسه شهید کاظمی
- شابک
- ۹۷۸۶۲۲۲۸۵۲۵۲۸
- نوع جلد
- نرم (شومیز)
- قطع
- پالتویی
- تعداد صفحات
- 77
- سال انتشار
- 1402
- نوبت چاپ جاری
- اول
- وزن
- 90
- تاریخ بروز رسانی اطلاعات
- 1402/11/12
- ناشر
- شهید کاظمی