پنج روایت ازیک مرد
نویسنده: علی رستمی
«پنج روایت از یک مرد» زندگینامه داستانی شهیدی است کشتیگیر، به نام علیرضا خزایی. شهیدی که از بچگی زبر و زرنگ بود و درسخوان، بهطوری که یکسال زودتر از همسن وسالانش به مدرسه رفت و یکسال هم با جهش تحصیلی و عجله وارد دانشگاه شد.
قهرمان کشتی دانشجویان کشورشد اما این اتفاق چندان برای او خوب نبود؛ چون قهرمانیهای پیدرپی باعث شد، ساواک نسبت به او حساس شود. همین مسأله باعث شد بهرغمِ قبولی در رشته نیمه متمرکز پزشکی ارتش، مانع ورود او به دانشگاه شوند.
شما در این کتاب با زندگی پرفراز و فرود یک جوان ۲۱ ساله مواجه هستید که هم قهرمان این دنیا شد و هم قهرمان آن دنیا.
گزیدهای از کتاب «پنج روایت از یک مرد»:
پهلوانی دلشکسته در لباس سبز پاسداری مقابل زنان و مردان یک شهر ایستاده بود و با جمله جملهاش آنها را امیدوار به یافتن فرزندانشان و ما را نگران از دست دادن فرزندانمان میکرد. با طنین تکتک کلماتش انگار صدای شکستهشدن کمرم را میشنیدم و با تماشای قد و بالای رشیدش ویرانی تمام آرزوهای پدرانم را میدیدم. چه نقشهها که من و مادرش برای آینده او در سر نپرورانده بودیم و چه خیالها که برای خوشبختی عروس و نوههای ما نداشتیم. عروس و نوههایی که تصویر مبهم اما دلنشینشان با حرفهای آخر علیرضا داشت محو میشد!
صدایش دوباره در گوشم پیچید داشت آیهای از قرآن تفسیر میکرد تا بعد از آن از همه حلالیت بطلبد.
_ امیدوارم در این لحظات آخر، اگر کسانی از ما بد دیدهاند یا گلایهای دارند، حلالمان کنند. ما هم اگر از کسانی بدی دیدهایم حلالشان خواهیم کرد. مات و مبهوت مانده بودم. علیرضای من چه زود بزرگ شده بود و با چه شتابی به سوی آینده روشنی که سرخیاش چشم دلم را خون کرده بود، پر میکشید.
ویژگیها
- موضوع
- شهدای کشتی گیر
- نویسنده
- علی رستمی
- قطع
- رقعی
- تعداد صفحات
- 185
- سال انتشار
- 1403
- وزن
- 195
- شناسه ملی
- 9729920
- تاریخ بروز رسانی اطلاعات
- 1403/10/23
- ناشر
- شهید کاظمی