عروسی پشت خاکریز

نویسنده: رمضانعلی کاوسی

«عروسی پشت خاکریز»

 حاصل تلاش دو رزمندۀ جنگ رفتۀ بی‌ادعاست که هنوز بار آسیبهای جنگ و دردهای ناشی از آن را بر دوش دارند و صبورانه این دردهای زیبا را تحمل می‌کنند. یکی محمدعلی نوریان رزمنده‌ای با روایتگری فصیح و لهجۀ زیبای نجف‌آبادی‌ و دیگری رمضانعلی کاوسی جانباز آسیب نخاعی از ناحیه گردن و ویلچرنشین است که خاطرات همرزم خود را میشنود و با یک انگشت تایپ میکند. خاطره‌نویس، سوژه خود را به درستی انتخاب و همواره تلاش کرده از هرگونه مبالغهگویی، مباحث شعارگونه و اسطورهسازی بپرهیزد.

راویِ کتاب، از عنفوان جوانی داوطلبانه در عملیاتهای متعددی شرکت کرده و گرمی و سردی جبهه را با پوست و خون خود حس کرده است. او با اینکه سالها با مشقت طعم تلخ اسارت را در اردوگاه تکریت عراق چشیده است؛ اما ذهن فعالش خیلی از آن سال‌های پر از آتش و خون و سرشار از خاطره فاصله نگرفته است. نویسنده، همراه با بیان خاطرات سخت و دشوار، خاطرات طنز راوی و همسنگرانش را با قلمی شیوا و روان به تصویر کشیده است. این ظرافت در کتابهای هم عرض، کمتر دیده میشود. 

گزیده‌ای از کتاب «عروسی پشت خاکریز»:

حدود سی متر، با ترس و دلهره جلو رفتیم. یک دفعه متوجه رحیمی و شریف شدم که سریع روی زمین نشستند. بلافاصله از پشت یکی از درخت­های بلوط، گفت: «قِف ترس، تمام وجودم را فرا گرفت. وسط میدان مین دشمن، نه راه پس داشتیم نه راه پیش. تمام آنچه را برای شناسایی رشته بودیم، پنبه شد. همان لحظه یکی از بچه­های ما روی مین رفت. نظامی دشمن فریاد زد: «ایرانی، ایرانی.» حسین محبی فرمانده گردان و محمود ترکزاده، جانشینش از لب یک پرتگاه جاکن شدند و پریدند پایین. من هم آمدم عکس­العمل نشان دهم، یک مین زیر پای چپم منفجر شد. انگار به سمت بالا پرت شدم و روی زمین فرو افتادم. احساس کردم پایم کنده شد. همزمان بند اسلحه­ام از سر شانه­ام جدا شد. نفهمیدم کجا افتاد. کمتر از ده متر با سنگر کمین دشمن که دیواره­اش از سنگ بود فاصله داشتم. نظامی دشمن از پشت تخته سنگ­ها شروع به تیراندازی کرد. نارنجک هم پرت می­کرد. دیگر فکر این را هم نکردم که وسط میدان مین هستم. چهار دست و پا خودم را به سمت عقب کشیدم و سینه­کش تپۀ کوچکی تکیه دادم. تیرهای رسام دشمن مثل ستاره از بالای سرم رد می­شد. یک منور فضا را روشن کرد. همزمان از فاصلۀ دورتری با دوشکا و آرپی­جی آتش جانانه­ای بر سرمان ریختند. کِتف راستم شروع به سوختن کرد. بوی خون به مشامم خورد.

رمضانعلی کاوسی

ویژگی‌ها

موضوع
دفاع مقدس
نویسنده
رمضانعلی کاوسی
شابک
۹۷۸۶۲۲۲۸۵۳۱۳۶
نوع جلد
نرم (شومیز)
قطع
رقعی
تعداد صفحات
296
سال انتشار
1404
نوبت چاپ جاری
اول
وزن
310
شناسه ملی
9991514
تاریخ بروز رسانی اطلاعات
1404/3/5
ناشر
شهید کاظمی

6 محصولات مشابه در شاخه های مختلف:

محصولات مرتبط

شما میتونید سفارش بدید: مقدار این محصول