ورود به سایت
کتاب های الکترونیک
عاشقان ایستاده می میرند
نویسنده: زهره شریعتی
روایت داستانی رزمندۀ شیردل لشکر زینبیون، شهید سیدمحمد خوشبو (عدیل)
سیدمحمد فوقدیپلم را که گرفت، مشغول تحصیل در مقطع لیسانس شد. همزمان در یکی از مدارس حوزوی پاکستان تحصیل میکرد. شش ماه قبل از اعزام به سوریه به ایران آمد. اطلاعات سیاسی و انگیزۀ مذهبی سیدمحمد و همراهی و دوستی با جوانان پاراچنار در مدرسۀ دینی که در جهاد و مقاومت زبانزد هستند، در تصمیم او برای اعزام به سوریه تأثیر بسزایی داشت. به ایران آمد و برای دفاع از حرم عقیلۀ بنیهاشم، زینب کبری(س) عازم سوریه شد و در جهاد با تکفیریها به شهادت رسید.
گزیده متن کتاب عاشقان ایستاده می میرند:
رفتم پیش مغیث و رایحه، گفتم: «شما از این ماجرای مصدوم شدن عموعلی خبر دارید؟» رایحه گفت: «آره، مصدوم شده.» مغیث گفت: «اره تو سوریه تیر خورده.» با تعجب وصفناشدنی و با کمی نگرانی و دلشوره گفتم: «الان وقت شوخی نیست!» از نگرانی و دلشوره حالم بد شد، ولی به خودم روحیه میدادم. مغیث اصرار کرد حرفش را باور کنم. اشک توی چشمانم جمع شد ولی گفتم چیزی نیست، حتماً زود خوب میشه، آره. همان موقع صدای در شنیدم. شوهرعمه تو آمد. همه داشتند گریه میکردند. صدای هقهق بلند شد. بعد یکهو صدای شوهرعمه بلند شد و داد زد: «علی شهید شده.» و بعد صدای گریهاش بلند شد. شوکه شدم. رنگ صورتم سفید شد. دلهره گرفتم. پاهایم شل شد. هزار تا سؤال ریخت تو سرم، یعنی چی؟! شهید؟! کجا؟! چطوری؟! دارید شوخی میکنید؟! قلبم داشت میایستاد. احساس کردم باید به گوشهای بروم. اشکهایم همینطور میریخت. بچهها به هم ریختند. مجتبی یک جور، مغیث یک جور، رایحه یک جور. عمار هم پیش مامان بود. چند هفته گذشت و ما برای وداع رفتیم. آن روز یک روز استثنایی برای من بود.
ویژگیها
- موضوع
- فرهنگ و هنر/ پایداری مقاومت
- نویسنده
- زهره شریعتی
- شابک
- 978-600-8857-20-4
- نوع جلد
- شومیز/ جلد نرم
- قطع
- رقعی
- تعداد صفحات
- 200
- نوبت چاپ جاری
- 2
- وزن
- 257
- شناسه ملی
- 5502820
- تاریخ بروز رسانی اطلاعات
- 1402/9/18
- ناشر
- شهید کاظمی