بهشت من کنار توست
نویسنده: مریم بصیری
روایت داستانی از دختری که زندگیاش با رزمندۀ دوران دفاع مقدس گره خورده است.
زندگی دختر نوجوانی که با شرایط جنگ مواجه میشود و در سن هفدهسالگی به آن شعور اجتماعی و سیاسی رسیده است که میتواند ازدواج کند و جبهه رفتن همسر خود را پذیرا شود و وقایع سختی را پشتسر بگذارد و همچنان به زندگی ادامه دهد. یکی از نقاط عطف زندگی این دختر زمانی است که تصمیم به ازدواج با یک رزمنده میگیرد و در مرحلۀ بعد، زمانی که همسرش به جبهه میرود و خبری از او نمیشود، دختر بهدنبال همسر خود میرود و متوجه میشود که همسرش شهید شده است و با مشکلاتی که بعد از آن مواجه میشود. درمرحلۀ بعد وصیتنامۀ همسرش پیدا میشود و دختر در اینجا باید تصمیم بگیرد که با فرد دیگری ازدواج کند یا نکند.
گزیده متن کتاب بهشت من کنار توست:
رحمان متوجه صدای پایی شد. شک کرد که صدای پای پیرزن را شنیده باشد، اما گفت: «سلام خانم جان!» راضیه هیچ نگفت دستش را گرفت به در و همانجا ایستاد و نگاهی به حیاط مسجد کرد تا ببیند کسی آنها را دیده است یا نه. رحمان مطمئن شد که صدا، صدای پای خانم جان نیست. شمایین راضیه خانوم؟» راضیه تنها توانست جواب سلام رحمان را بدهد و دوباره خاموش بماند سر جایش. چشم دوخته بود به چشمان رحمان که دوخته شده بودند روی زمین. خواست برود که رحمان گفت: «راضیه خانوم ما رو هم حلال کنین. ما قصدمون خیر بود، ولی آقاناصر آب پاکی رو ریخت رو دستمون.» راضیه آمد چیزی بگوید، ولی نه حرفی برای گفتن داشت و نه زبانش میچرخید تا چیزی بگوید. رحمان آرام رفت، رحمان بدون عصا رفت، و جای قدمهایش بزرگتر از همیشه بر روی برفها جا ماند. سوز سردی میآمد، ولی راضیه تکیه بر دیوار ایستاده بود و پردۀ جلوی در را پیچیده بود دورش و گریه میکرد.
ویژگیها
- موضوع
- فرهنگ و هنر/ پایداری و مقاومت
- نویسنده
- مریم بصیری
- شابک
- 978-600-8857-33-4
- نوع جلد
- شومیز/ جلد نرم
- قطع
- رقعی
- تعداد صفحات
- 255
- سال انتشار
- 1397
- نوبت چاپ جاری
- چهارم
- وزن
- 313
- شناسه ملی
- 5092680
- تاریخ بروز رسانی اطلاعات
- 1402/12/11
- ناشر
- شهید کاظمی