من سرباز بشار نیستم
نویسنده: مجید کلشتری پورولی
خط اصلی داستان، ماجرای یک طلبه سنّتی اصفهانی است که سخت دنبال روایات و احادیث معصومین و نشر این روایات در میان جامعه است.
او برای اخذ مدرک دکتری ادبیات عرب به لبنان سفر می کند و در بازگشت تقدیر و زمانه او را به سوریه می برد و در مقابل یک سرباز داعشی و ۱۲ دختر سنّی قرار می دهد.. این طلبه همسری دارد که سخت به او وابسته است. نیمی از داستان نامه هایِ عاشقانه این زوج است. در داستان چند شخصیت فرعی دیگر نیز هستند که در پیشبرد داستان نقش دارند. نظیر دایی صابر، احمدعدنان، جاسم و مصطفی. دایی صابر یک فرمانده جنگی و رزمنده دلیر ایرانی است که در خاک سوریه عاشقانه لباس رزم بر تن کرده و مدافع عظمت و شوکتِ جمهوری اسلامی است.
برشی از کتاب من سرباز بشار نیستم:
اسماعیل. اسماعیل. اسماعیل. قلم دست گرفتهام تا برای تو بنویسم. برای تو یا شاید برای خودم! نمیدانم. چند روز قبل دو خانم آمدند اینجا برای دیدنِ من! از دبیرستانِ دخترانهای که چند کوچه با کتابفروشیِ تو فاصله داشت آمده بودند. میخواستند دعوتم کنند تا برایِ دخترهایِ دبیرستانی دربارهٔ تو حرف بزنم. مبهوت نگاهشان کردم و خندیدم و گفتم: حتما شوخی میکنید؟! نمیدانستم چه باید بگویم! گفتم: من چه حرفی دارم برای آنها! آنهم دربارهٔ همسرم! گفتم: زندگیِ من زندگیِ خودم است! به دردِ هیچکس نمیخورد! یک زندگیِ ساده و معمولی است. دست بردار نبودند. کوتاه نیامدند. گفتند: آمدهایم تو را با خودمان ببریم.خیلی اصرار کردند. وقتی چادر سرم کردم، ایستادم جلویِ قاب عکس و تو را نگاه کردم. میخواستم از تو اجازه بگیرم.
ویژگیها
- موضوع
- داستان و رمان
- نویسنده
- مجید پورولی کلشتری
- شابک
- 9786226609364
- نوع جلد
- نرم
- قطع
- رقعی
- تعداد صفحات
- 152
- سال انتشار
- 1398
- نوبت چاپ جاری
- اول
- وزن
- 190
- تاریخ بروز رسانی اطلاعات
- 1402/10/11
- ناشر
- شهید کاظمی