برخی فکر میکنند نوجوانان دردسرسازند و برخی دیگر به این معتقدند که همان دردسرها هم میتوانند راهی باشند برای رشد فکری و روحی آنها؛ یعنی تا تجربه نکنند نمیتوانند به خوبی درس زیستن بیاموزند. وحیدِ داستان «تونل سوم» نیز از همین نوجوانهاست. او با کارها و دردسرهایش تکهای هرچند کوچک از پازل بزرگ تاریخ انقلاب اسلامی ایران شد. سیر این رمان نوجوان به ما نشان میدهد که اندیشه گروه دوم میتواند نتایج مطلوبی به بار بیاورد؛ زیرا وحید هم دردسرساز بود؛ اما دردسرهایش چوبی میشد لای چرخ ستم پهلویها. فاطمه الیاسی، نویسنده رمان «تونل سوم» که تاریخ انقلاب را سوژه داستانی خود قرار داده است از سوژه واقعی این اثر خبر داد و درباره نوجوانها و لزوم آگاهی آنها از تاریخ انقلاب صحبت کرد. به مناسبت فرا رسیدن روزهای دهه فجر انقلاب اسلامی گفتوگویی با این نویسنده کردهایم که در ادامه میخوانید: ایده این رمان چطور در ذهن شما شکل گرفت؟ سوژه و ایده رمانی که من نوشتهام، واقعی است و شخصیت اصلی، یکی از استادان من در دوره دانشجویی بود که البته تغییراتی در آن صورت گرفته و پرداخت داستانی شده است تا برای مخاطب نوجوان جذابیت داشته باشد. شما جوان دهه هفتادی هستید و حتما تاریخ انقلاب از منابع دیگری غیر از تجربه و مشاهده به دستتان رسیده است. از چگونگی جمعآوری منابع معتبر تاریخی برای نوشتن داستانتان بگویید. سوژهای که من انتخاب کردهام، یک سوژه واقعی است و بسیاری از خردهماجراهای داستان، تجربه زیسته اوست. پای صحبتهای آن شخص نشستم و همه گفتههایش را موبهمو یادداشت کردم تا بعداً بتوانم در رمانم از آنها استفاده کنم؛ البته به جز بهرهگیری از تاریخ شفاهی و خاطرات افرادی که در دوره انقلاب فعالیت داشتند، از تاریخ مکتوب و کتابهایی که در این زمینه نگاشته شده هم استفاده کردم. تحریف تاریخ پهلوی یکی از فعالیتهای مهم دشمنان ایران است تا بتوانند دورههای قبل از انقلاب اسلامی را عادیسازی کنند. توجه به این تحریف و مبارزه با آن از دغدغههای مورخان کشور نیز به شمار میآید. شما برای مقابله با آن ابزار ادبیات را انتخاب کردید. این ابزار چه مزیتی بر ابزار دیگر دارد؟ مخاطب نوجوان به دنبال ماجراجویی است و کمتر پیش میآید که به خواندن متون تاریخی تمایل داشته باشد. به علاوه، کتابهای تاریخی از کلمات ثقیل و دیرفهم استفاده میکنند که برای همه نوجوانان ملموس نیست. با استفاده از این قالب ادبی، میتوان با زبانی ساده و همهفهم، اتفاقات و رویدادهای تاریخی را به آنها نشان داد. از طرفی، تاریخ کلیات را مطرح میکند؛ اما در ادبیات به جزئیات توجه میشود. ما در تاریخ میخوانیم که در دوران حکومت پهلوی، فرصتی برای رشد نخبگان علمی وجود نداشت؛ اما در ادبیات میتوانیم تأثیر این سیاست کلان را روی تکتک افراد اجتماع مشاهده کنیم. این مسئله سبب میشود که مخاطب با شخصیت داستان همذاتپنداری و خودش را در موقعیت او تصور کند. برای همین است که تأثیر بیشتری روی مخاطب میگذارد.
آیا مبارزه با ادبیات میتواند نتیجه بادوامی داشته باشد و تأثیر تحریفها بر ذهن نسل آینده را کم کند؟ مسلما میتواند تأثیر زیادی داشته باشد. در دهههای گذشته نیز این اتفاق رخ داد و ادیبان کشور، شاعران، نویسندگان و هنرمندانی که با هم اتفاقنظر داشتند، دست به جریانسازی زدند. فکر و ایدهای که تحصیلکردهها و نخبگان مطرح کرده بودند، با استفاده از ظرفیت ادبیات به جامعه تزریق شد و در قشرهای مختلف اجتماع نفوذ کرد. وقتی مردم همصدا شدند، توانستند کارها را به نفع خود پیش ببرند.
شما در کتاب «تونل سوم» مبارزات انقلابیون را برای نوجوانان امروز بازنمایی کردهاید. روایت داستانهای زمان گذشته بارها تکرار شده است؛ ولی امتیاز این اثر بر دیگر آثار برای نوجوانانی که مخاطب آن هستند چیست که تصمیم گرفتید در قالب یک رمان ایدهتان را پیاده کنید؟ هر داستان و روایت، از زاویه متفاوتی مطرح میشود و میتواند ابعاد مختلفی از زندگی افرادِ دوران گذشته را نمایان سازد. وقتی همه این روایتها در کنار هم قرار بگیرند، فرد میتواند در ذهن خود تصویر جامعی از گذشته مجسم کند. آن چیزی که کار من را از دیگر آثار متمایز میکند، زاویه جدیدی است که به داستان داشتهام. گذشته از این، در زمینه انقلاب، رمان نوجوان خوب زیادی نداریم و اصلا لازم است که به این بخش توجه ویژه شود.
برای وصل اتفاقات تاریخی به زندگی امروزِ نوجوانان از چه ویژگیهای نوجوانان بهره بردهاید؟ بویژه در شخصیتپردازی وحید. شیطنتها و ماجراجوییهای شخصیت باعث میشود که نوجوان با داستان همراه شود. نوجوانها پر از شور زندگی هستند و با انرژیای که دارند، میخواهند تمام مشکلات را حل کنند و خستگی برایشان چندان معنایی ندارد. شاید در سنین بزرگسالی فرد دیگر حال و حوصله مقابله با مشکلات را نداشته باشد؛ ولی در سنین نوجوانی، به قول معروف سر آدم درد میکند برای دردسر. من سعی کردم از این ویژگی بهره بگیرم. مشکلات زیادی سر راه وحید گذاشتم که همه را حل میکند و کنار میگذارد. این ویژگی در شخصیت اصلی رمان من و اغلب نوجوانها مشترک است و باعث جذب مخاطب میشود. چرا شخصیت اصلی نوجوان داستان را «پسر» انتخاب کردید؟ نوشتن از دنیای کسی که همجنس با نویسنده اثر نیست سخت نبود؟ من برای نوشتن رمان خودم باید در جلد شخصیت اصلی فرو میرفتم و نقش او را بازی میکردم. برایم دختر یا پسر فرقی نداشت، در هر صورت من باید نقش آنها را بازی میکردم. هر کاری سختیهای خودش را دارد و من برای پردازش شخصیت وحید، ماهها وقت گذاشتم؛ ولی ارزشش را داشت. اگر بخواهید اثر دیگری از زمان انقلاب بنویسید آیا به سراغ دختران میروید؟ در مورد این مسئله تصمیم نگرفتهام. ترجیح میدهم داستان، راه خودش را پیدا کند و پیش برود و من صرفا آنها را بنویسم. داستان نوشتن مثل رانندگی در مسیری ناشناخته است که انتهای آن را نمیدانیم. باید با مسیر همراه شویم و با پیچوخمهایش، ما هم بپیچیم تا به مقصد برسیم. به همین دلیل نمیشود از پیش تعیین کرد. باید دید خود داستان، کدام را انتخاب میکند و ماجرای داستان چطور پیش میرود. دختران نوجوان در جریان انقلاب نقشهای کوچک و بزرگ بسیاری داشتند. نظر شما درباره عملکرد دختران در تاریخ انقلاب چیست؟ خیزش زنان به عنوان نیمی از افراد اجتماع تأثیر بسیار زیادی در جریان انقلاب داشته است و کسی نمیتواند منکر این قضیه باشد. زنان هم خود در صحنه حضور داشتند و هم مشوق خوبی برای حضور مردان در اجتماع بودند. اگر تشویق و همراهی زنان خانواده نباشد، مردان هم نمیتوانند با آزادی و آسودگی، دست به اقدام بزنند؛ پس همراهی زنان، یک مسئله دو جانبه است. از زمان انتشار اثر و توجه جوایز ادبی به آن تا اکنون که دوباره به واسطهی فرا رسیدن دهه فجر انقلاب اسلامی گریزی به این رمان زدهایم چه بازخوردهایی از نوجوانان دیدهاید؟ تا جایی که من با نوجوانان ارتباط داشته و درباره رمان با آنها صحبت کردهام، جذب شده بودند و دلشان میخواست زودتر بدانند پایان داستان چه میشود و چه اتفاقاتی قرار است بیفتد. از شیطنتهای شخصیت خوششان آمده بود؛ حتی مخاطبان بزرگسال هم اثر را پسندیده بودند و به نظرشان، برخی چیزها در داستان، نوستالژیک بود و آنها را یاد گذشتهها میانداخت.
Leave a comment