تبسم های جبهه

نویسنده: حمید داودآبادی

خاطرات طنز رزمندگان دوران هشت سال دفاع مقدس

خاطرات کوتاه و خواندنی نویسنده از هشت سال جنگ تحمیلی از رزمندگان با زبانی خودمانی و مایه‌هایی از طنز. نویسنده در مقدمۀ کتابش می‌نویسد: شاید اکثر اونایی که گول خورده! و توی مطبوعات یا اصلاً توی کتاب‌های خودم، خاطرات تلخ و شیرینم رو خونده باشن، بعضی از این خاطرات براشون تکراری باشه. بله درسته، ولی ...به پیشنهاد یکی از دوستان، این کتاب رو از دل همۀ خاطراتم درآوردم تا تبسم‌های شیرین و شادی‌های کودکانه‌مان رو در جنگ، یک‌جا بذارم توی قاب نگاهتون.حالا خود دانید.اگر خوشتون اومد، دعاشو به جون رفیقم بکنید؛ و اگر هم نه، که خب چی‌کار کنم تا راضی بشین؟!

ازجمله آثار نویسنده می‌توان به تفحص، یاد یاران، یاد ایام، دیدم که جانم می‌رود، سی‌وهفت سال، از معراج برگشتگان و... اشاره کرد.

12٬500 ‎تومان
بدون مالیات

گزیدۀ متن

شایعه شده بود که گردان امشب رزم دارد. حسین، جیب‌خشاب و اسلحه‌اش را بالای سرش گذاشته بود. خوشش نمی‌آمد آن‌ها را به‌خود ببندد و بخوابد. ترجیح می‌داد کمی دیرتر به ستون نیروها برسد، ولی این یکی-دوساعت راحت بخوابد. جیب‌خشاب او از نوع سینه‌ای بود که رنگ سبزی داشت و مدل جیب‌خشاب‌های غنیمتی عراق بود. این نوع جیب‌خشاب‌ها به جلوی سینه بسته می‌شوند که بندهای آن را از پشت گره می‌زنند. نیمه‌های شب، یکی از نمازشب‌خوان‌های گردان، از حسینیه آمد؛ شلوارش را که شسته و روی بند خشک شده بود، برداشت و آمد داخل اتاق. پتویش را انداخت کنار حسین تا بخوابد. شلوارش را قشنگ تا کرد و چون بالای سر خودش جا نبود، دست بر قضا، گذاشت بالای سر حسین و بی‌خبر از همه‌جا، روی جیب‌خشاب او. ساعتی بعد، با شلیک گلوله، نیروها برخاستند و تجهیزات‌بسته، پایین ساختمان به‌خط شدند. هنگامی که فرمانده گردان به نیروها «بدو بایست» می‌داد، حسین متوجه شد چیزی جلویش تاب می‌خورد.

ویژگی‌ها

موضوع
فرهنگ و هنر/ پایداری و مقاومت
نویسنده
حمید داودآبادی
شابک
978-600-8200-06-2
نوع جلد
شومیز/ جلد نرم
قطع
رقعی
تعداد صفحات
290
سال انتشار
1394
نوبت چاپ جاری
دوم
وزن
358
شناسه ملی
4167542
تاریخ بروز رسانی اطلاعات
۱۴۰۰/۷/۲۶
ناشر
شهید کاظمی

6 محصولات مشابه در شاخه های مختلف:

این محصول در حال حاضر موجود نیست در صورت موجود شدن با خبرم کن
شما میتونید سفارش بدید: مقدار این محصول