در کنار این ادیان، آیینها و مذاهبی همچون زرتشت، بودا، کنفوسیوس و غیره نیز وجود دارند که با فرامین اخلاقی خود پیروان عمدهای را در ممالک مختلف جهان دارا میباشند. تمام این ادیان بر آن هستند تا با ترسیم قواعد مشخص از یک زندگی سالم، دنیا و آخرت بشریت را در صلاح و رستگاری تضمین نمایند و از همین رو عقاید خود را تبلیغ میکنند و به دنبال آن هستند تا پیروان زیادتری به این مسیر رهنمون شوند. از آنجایی که تمام ادیان، هدفی مشترک برای سعادت بشریت دارند، هیچگونه معارضهای با هم ندارند. منافع آنها در دنیا با امکانات محدود آن خلاصه نمیشود؛ بلکه همه به خیری بیمنتها نظر میاندازند که هیچ محدودیتی مانع از خواست اخلاقی آنان نیست. علیرضا سلطانشاهی در کتاب «یهودستیزی؛ واقعیت یا دستاویز سیاسی» که از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر شد، با اعلام اینکه یهودستیزی واقعیتی انکارناپذیر است، به بررسی عوامل و ریشه های آن پرداخته و بیان میکند که چگونه صهیونستها از این حربه برای مظلومنمایی و ایجاد حکومت در فلسطین بهره میبرند. کتاب از شش فصل تشکیل شده و نویسنده موضوع «یهودستیزی» را در ابعاد اعتقادی، رفتاری و سیاسی بررسی کرده است و با توجه به اهمیت و جایگاه بحث هولوکاست در این موضوع، در پایان کتاب بخش مستقلی را به آن اختصاص داده است.
تاکنون دیده یا شنیده نشده است که واژهای در فرهنگهای مختلف علیه دین و یا آیینی ساخته شود و یا نشاندهنده دشمنی خاص عدهای علیه دین خاص دیگر باشد. الا در یک مورد و آن هم «یهودستیزی» و یا مخالفت با یهود که معنی واژه انگلیسی(Antisemitism) است. در واقع در میان ملل و نِحل مختلف دنیا، افراد و یا عقایدی وجود دارند که با یهود مخالف هستند و بهکارگیری این عقاید در زبان این ملتها تبدیل به واژهای به عنوان یهودستیزی شده است که نسبت به مسیحیت و یا اسلام و دیگر ادیان مصداق ندارد و این حاکی از آن است که باید در این مقوله موضوعاتی مطرح باشد که باعث این جریان شده است.
نکته اصلی آن است که به چه دلیل ملتهای مختلف دنیا نسبت به یهودیت دارای معارضه دیرینه هستند. آیا این مخالفت و ستیزها با یهودیت، ریشه در عقاید این ملتها دارد؟ آیا ریشه در رسوم عرفی و اخلاقی نسبی جوامع دارد؟ آیا خود یهودیان با رفتارشان چنین مخالفتی را برانگیختهاند و یا اصلاً ارتباطی به یهودیت ندارد؟
در ابتدا و در پاسخ به اولین علامت سؤال باید گفت که ملتهای مختلف با یهودیان واقعی که دین منسوب به حضرت موسی علیهالسلام و یا دیگر انبیای بنیاسرائیل است مخالف نیستند؛ بلکه آن را بهعنوان یکی از اولین شرایع بزرگ آسمانی پذیرفته و قابل احترام میدانند. مشکل برخورد با یهودیت از آن نقطه آغاز میشود که یهودیت از یک دین و یا مذهب به یک گرایش نژادی منحرف میشود که این نیز حاصل افکار نادرستی است که از سوی بسیاری از علمای یهود پایهگذاری شد. درواقع، اولین انحرافات شریعت حضرت موسی علیهالسلام با این اتفاق حاصل شد و نتیجه آن شد که یهودیان اطلاق یهودیبودن را به فردی که دارای دین یهود است نمیکنند؛ بلکه یهودی را کسی میدانند که نژادش یهودی باشد و به همین منظور به تبلیغ دین خود نمیپردازند. به همینخاطر دارای کمترین جمعیت در دنیا هستند. جمعیتی معادل حداکثر ۱۲ تا ۱۴ میلیون نفر در سراسر جهان.
اولین گرایش که عمدتاً توسط خود یهودیان و وابستگان آنها دامن زده میشود، گرایش صوری و بیپایه بودن دلایل مطرح در ریشههای یهودستیزی است. متفکرین این جریان بر این اعتقاد هستند که اساساً یهودیان به دلیل ویژگیهای خاص نژادی خودشان، از هر جهت در زمینههای مختلف از جمله مالی و اقتصادی، فرهنگی، علمی و سیاسی سرآمدان جامعه و عصر خود هستند و بالطبع چنین برتری باعث حسادت دیگران نیز میشود. این متفکرین یهودیان را با ذکر خدماتی که به گستره علم و فرهنگ و اقتصاد و سیاست کردند، از تمامی اتهامات وارده تبرئه کرده و اساساً به آن نمیپردازند.
صهیونیستها با دامنزدن به جریانات یهودستیزی جوامع مختلف، به دنبال آن بودند که محیط زندگی یهودیان را با هدف مهاجرت اجباری آنان به فلسطین ناامن سازند و از سوی دیگر به غیریهودیان این نکته را بهطور غیر مستقیم القا نمایند که تشکیل دولت و یا وطن ملی یهود به دلیل این موج یهودستیزی واجب و ضروری و از مهمات قرن حاضر است؛ چرا که هر ملتی برای خود دولتی و یا وطنی تشکیل داده است، جز یهودیت که با قدمت چندهزارساله خود فاقد این وطن و یا دولت است. درواقع صهیونیستها با استفاده از این حربه، موج عظیمی از مهاجرت به سوی فلسطین را سازماندهی کردند. بنابراین آنچه از شواهد تاریخی برمیآید، یهودیان از پروژه مظلومنمایی دو هدف عمده داشتند: ۱. ایجاد پوشش برای اقدامات توسعهطلبانه خود؛ ۲. ترغیب یهودیان جهت مهاجرت به سرزمین موعود و مشارکت در ایجاد کشور اسرائیل.
«داستایوفسکی» نویسنده معروف روسی معتقد بود، یهودیان مدام هیاهو راه میاندازند که قرنهای بسیاری مورد ستم و آزار بودند و اکنون نیز مورد تعذیب و آزارند. او معتقد بود که ریشه یهودستیزی در عملکرد خود یهودیان است و آنها خود مقصرند؛ چرا که معتقد است که یهودی خود از جامعه کنار کشیده و از دیگران دوری میجوید. گویی دیگران را اساساً قبول ندارد و این ربطی به مذهب، آداب و رسوم و رفتار غیریهودیان ندارد و این نکته پنهان و پیچیدهای نیست و هر لحظه که بخواهید با تهیه اولین و جدیدترین روزنامه و رویت صفحه اول و دوم به این فضا پی خواهید برد.
مطالب تئودورداستایوفسکی به عنوان نویسنده معروف روس دایر بر آن وجه از یهودستیزی است که در یک دوره تاریخی یهود در روسیه بدان شهره بوده و آن حضور و نفوذ یهود بهعنوان یک گروه فشار با عقبههای اقتصادی است. شاید داستایوفسکی عینیترین شناخت از عملکرد یهود را در روسیه ارائه کرده باشد. آن هم نه به صورت مستقل، بلکه در میان سایر آثار. شاید بسیاری دیگر از نخبگان روس هم در این حد شجاعت طرح این واقعیت را نیز نمیداشتند.
یهودستیزی واقعیتی انکار ناپذیر است، در عین اینکه تاکنون هیچ مستمسکی بهتر از آن برای صهیونیسم یافت نشده است، یهودستیزی واقعیت دارد؛ ولی بدون دلیل نیست و دلایل آن به باورهای یهودیت و به رفتار آنان باز میگردد و اگر کسان دیگری غیر از یهودیان نیز دارای این باورها بودند و یا رفتاری همگون با یهودیان داشتند، دشمنی و یا ستیز دیگران را به خود جلب میکردند. علت دیگر بر تداوم یهودستیزی خواست صهیونیستهاست. آنان برای عملی کردن ایده جنبشملی خود نیاز به مظلومنمایی دارند تا از این طریق حضور نامشروع خود در فلسطین را مشروع جلوه داده، جهانیان را بفریبند و چه دستاویزی بهتر از آن که دیگران را متهم به دشمنی ذاتی با یهود کنند؟
به همین دلیل افسانه قتلعام یهود یا واقعه هولوکاست باید بهعنوان یکی از مظاهر مظلومیت یهودیان همواره در قالب و زمانهای مختلف به رخ جهانیان کشیده شود.
یهودیان در فرهنگ و عقیده منحرف از شریعت حضرت موسی علیهالسلام، قبل از اینکه خود را یک معتقد به دین موسوی بدانند، خود را از نژاد و خون یهودی میدانند. مقدم بودن نژاد بر دین و مذهب در این قوم باعث شده است که یهودیان هیچکس را به دین خود دعوت نکنند، مگر اینکه مادر یهودی داشته باشد. از همین رو در موارد متعدد واژههایی از قبیل «همانند تو»، «بیگانه» یا حتی «انسان» به معنای انحصارطلبانه و قومگرایانه گرفته شدهاند.
در این دایره هر کسی که دارای نژاد غیریهودی باشد به وی «جنیتل» یا «گوئیم» گفته میشود و همین واژه کافی است تا کوهی از تبعیضات نژادی ناروا، در لفافهای از احکام مذهبی علیه غیریهودیان بهعنوان حیوانات انساننما بار شود.
Leave a comment