1. مقاومت علیه اشغالگران: مقابله با پیروزیهای ایران در جنگ و نجات صدام حسین توطئه مشترک بحثی صهیونیستی برای حمله اسرائیل به لبنان و کشاندن ایران به معرکه عملیات شهادت طلبانه علیه متجاوزین و اشغالگران صهیونیست در لبنان که به فرار آنها منجر شد.
2. مقاومت علیه مداخلهگران: حضور نیروهای غربی آمریکا، فرانسه، انگلیس و ایتالیا به بهانه برقراری آتشبس و صلح، ولی در اصل برای نجات اسرائیل از گرداب لبنان و مقابله با مقاومت مردمی. مداخله غربیها، بمباران وحشیانه مناطق مسکونی مسلماننشین بیروت را به همراه داشت و حمایت علنی آنها از متجاوزین صهیونیست، به مقابله ملت لبنان با آنها انجامید. عملیات شهادتطلبانه علیه پایگاههای دیپلماتیک و نظامی مداخلهگران بخشهای مهم این برهه است.
جلد اول کتاب «شهادتطلبان» در هشت فصل تدوین شده است. «لبنان و انقلاب اسلامی»، «صلح برای الجلیل»، «کشتار در صبرا و شتیلا»، «اولین مقاومتها»، «عملیات شهادتطلبانه»، «عملیات علیه سفارت عراق»، «عملیات شهید احمد قصیر» و «عملیات علیه سفارت آمریکا در بیروت غربی».
لبنان و انقلاب اسلامی
در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در زمستان ۱۹۷۹ (۱۳۵۷)، لبنان یکی از امنترین پایگاههای نظامی سیاسی و فرهنگی سازمانها، احزاب و اشخاص ایرانی بود که علیه حکومت شاه مبارزه میکردند. شهیدان «سید علی اندرزگو» و «محمد منتظری» از جمله افرادی بودند که پس از تهیه سلاح در لبنان برای مبارزین داخل کشور، آنها را به ایران منتقل میکردند. برخی گروههای مسلح نیز برای آموزشهای چریکی نیروهای خود، در لبنان پایگاههایی برپا کرده بودند که همین امر حساسیت ساواکِ شاه را بر روی لبنان برانگیخته بود. در میان افرادی که در لبنان فعالیت گستردهای داشتند، «امام موسی صدر» و «شهید دکتر مصطفی چمران» از برجستهترینها بودند. زمانی که بهدلیل تعدد طوایف و قومیتها، در لبنان حدود ۳۰۰ حزب و گروه سیاسی تا دندان مسلح فعالیت داشتند، امام موسی صدر با تأسیس «مجلس اعلای شیعیان»، نهاد و پایگاهی برای تشکل و سازماندهی شیعیان که همواره مورد ظلم و تعدی دیگر اقوام و طوائف بودند بنا نهاد. امام موسی صدر با همراهی مصطفی چمران، «گروههای مقاومت لبنانی_عمل» را بهعنوان یک سازمان مسلح شیعی، بنیان گذاشت که بعدها مقاومت اسلامی و حزبالله از دل آن بیرون آمد و بهعنوان گروهی مخلص و مقاوم در تاریخ لبنان خوش درخشید.
«سید احمد خمینی» فرزند امام خمینی(ره) نیز با حضور در میان نیروهای مسلمان و مبارز ایرانی در لبنان، ارتباط امام خمینی و لبنان را برقرار میساخت. در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، شور و شعف عجیبی لبنان را فرا گرفته بود؛ چراکه برای اولین بار تشیع انقلابی، قدرت عرضاندام پیدا میکرد. با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سپتامبر ۱۹۸۰ شهریور(۱۳۵۹) نیز صحنههایی از حضور شیعیان لبنان که همراه دکتر چمران به ایران آمده بودند، در جبههها به وجود آمد. اما با شهادت چمران و به دنبال آن بحرانی شدن اوضاع لبنان و تهاجم اسرائیل، آنان به کشور خویش بازگشتند تا سازمانی مستحکم و مقاوم را بهعنوان مقاومت اسلامی بنیان گذارند.
صلح برای الجلیل
«آریل شورون» وزیر دفاع وقت اسرائیل یکی از حامیان سرسخت هجوم به لبنان بود؛ چرا که از روز نخست ورود به وزارت دفاع، همواره در فکر برنامهریزی برای حمله به لبنان بود. اولین مقصود او از طرحهایش، هدف قرار دادن زیرساختهای «سازمان آزادی بخش فلسطین» (ساف) به رهبری «یاسر عرفات» در لبنان و انهدام آن بهعنوان یک دشمن دیرینه بود. ۲۱ آوریل ۱۹۸۲(۱۳۶۱/۲/۱) در اقدامی بهظاهر تلافیجویانه، بهخاطر کشته شدن یک افسر اسرائیلی بر اثر انفجار مین در جنوب لبنان، هواپیماهای رژیم صهیونیستی موضعی را در لبنان که بهعنوان پایگاه سازمان آزادی بخش فلسطین تلقی میشد هدف بمباران شدید قرار دادند. در این حادثه ۲۳ فلسطینی کشته شدند. چند روز بعد ۹ می ۱۹۸۲(۱۳۶۱/۲/۱۹) منعاقب حمله به یک اتوبوس حامل صهیونیستها در «بیتالمقدس»، «مناخیم بگین» نخست وزیر اسرائیل، اعلام کرد: «موافقتنامه آتشبس با ساف را لغو شده میدانم.»
بار دیگر هواپیماهای اسرائیل به نقطهای در خاک لبنان که ادعا میشد دفتر ساف است حمله کردند. در این حمله وحشیانه ۱۲ نفر کشته و ۵۶ نفر مجروح شدند. بنابر اظهارات منابع حاضر در محل حادثه، اکثر کشتهشدگان به هیچوجه با ساف ارتباط نداشتهاند.
حتی برای عده زیادی از اسرائیلیها که از برنامههای جنگ پنهانی با فلسطینیها آگاه بودند، جای شگفتی بود که وقتی در ماه آوریل ۱۹۸۲(فروردین ۱۳۶۱) دو نفر اسرائیلی در پارک «بویی دوبلون» در پاریس کشته شدند، بگین و وزیر دفاعش خوشحال شدند.
شارون به بگین تلفن کرد و گفت: که این بهانه و فرصت خوبی است که برنامهی از پیش تنظیم شده برای حمله به لبنان را به مورد اجرا بگذاریم. آنها قربانی تروریسم فلسطینی نبودند.
رژیم صهیونیستی زمان حمله به لبنان را با بسیاری از اتفاقات و حوادث بینالمللی تنظیم میکرد که مهمترین آنها، حمله سراسری ایران در جبهههای نبرد با عراق و آزادسازی منطقهای وسیع از جمله خرمشهر بود. فتح خرمشهر که هراس دشمنان را از تهاجم ایران به شهر بصره عراق دوچندان کرده بود، بزرگترین خطر برای اسرائیل به شمار میآمد. پیروزی ایران در جنگ آنچنان اهمیت داشت که در می ۱۹۸۲(اردیبهشت ۱۳۶۱) آنگاه که رزمندگان اسلام در حال آزادسازی اراضی اشغال شده استان خوزستان بودند، «ژنرال الکساندر هیگ» وزیر خارجه آمریکا، به وزرای عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ناتو گفت: «پیروزیهای ایران منافع آمریکا را به خطر انداخته است.»
«کاسپار واینبرگر» وزیر دفاع آمریکا نیز گفت: «پیروزی ایران در جنگ ایران و عراق به نفع آمریکا نخواهد بود.»
بعدها «یوزی بارام» کارشناس اسرائیلی درباره اثرات پیروزی ایران در جنگ با عراق بر اسرائیل و آمریکا گفت: «اگر عراق سقوط کند و خمینی بغداد را فتح کند باید گفت وای بر اسرائیل وای بر آمریکا.»
موقعیت اردوگاهها
اردوگاه صبرا و شتیلا دو اردوگاه از مجموعه دوازده اردوگاه آوارگان فلسطینی در لبنان به شمار میروند که در بیروت واقع شدهاند. این دو اردوگاه، فلسطینیهایی را در بر میگرفت که از همان آغاز اشغال فلسطین در سال ۱۹۴۸(۱۳۲۷) در این اردوگاه پناه گرفتند و اغلب آنها از ساکنان منطقه الجلیل در شمال فلسطین اشغالی بودند. در زمان جنایت صهیونیستها در سال ۱۹۸۲(۱۳۶۱)، حدود ۲۰ هزار آواره فلسطینی در این اردوگاهها زندگی میکردند. تنها ۲۰۰ نفر از این ۲۰ هزار تن مسلح بودند.
آن زمان، یاسر عرفات در رُم بهسر میبرد و دنبال این بود تا از وزارت خارجه ایتالیا درخواست کند به مقامات آمریکایی بگویند به صهیونیستها فشار بیاورند. در درون اردوگاهها وحشت و اضطراب حاکم بود و ساکنان آنها غالباً درون خانههایشان پنهان شده بودند. از آخرین حضور فدائیان فلسطینی که مدتهای مدیدی _بهخصوص در هنگام محاصره بیروت غربی توسط اسرائیل_ مقاومت جانانهای نموده بودند، به جز چند اعلامیه دیواری، هیچ چیز دیگری وجود نداشت. پناهندگان فلسطینی در هر اردوگاه که همگی سالمندان، کودکان و زنان بودند، برای اجتناب از هرگونه انتقامگیری اسرائیل، تصمیم گرفتند هیچ مقاومتی انجام ندهند؛ و این درحالی بود که خانهای ویران شده از بمبارانهای اخیر، همچنان بهصورت ویرانه باقی مانده و فصل بارندگی نیز در حال آغاز شدن بود. از زمان رفتن مبارزان فلسطینی، همه علائم ساف از اردوگاهها ناپدید شده بود.
Leave a comment