مجید بربری؛ زندگی داستانی حر مدافع حرم شهید مجید قربانخانی
نویسنده: کبری خدابخش دهقی
زندگی داستانی حُرّ مدافعان حرم شهید مجید قربانخانی
نویسنده: کبری خدابخشی دهقی
قطع: رقعی
سال چاپ: 13898
نوبت چاپ: بیستوچهارم
صفحه: 152
ناشر: دارخوین
کتاب «مجید بربری» (پناه حرم)، روایتگر زندگی شهید مجید قربانخانی است که به حُرّمدافعان حرم شهرت پیا کرد؛ چون تا یک سال قبل از شهادتش، مسیر زندگی کاملا متفاوتی داشت.
مجید قربانخانی جوانی 28 ساله و اصطلاحا دهه هفتادی بود که در سفر اربعین سال 1393، دچار تحول شد و از مسیر قبلی خود توبه کرد. کسی که لات محل و همیشه در جیبش چاقو بود! کسی که روی دستش خالکوبی داشت. کسی که قهوه خانه داشت و قهوه خانههاش پاتوق لاتهای محل بود برای صرف قلیان! اما زمانی که نام حضرت زینب(س) را شنید، توبه کرد و حُرّ زمان خود شد؛ حر مدافعان حَرَم.
مجید را به خاطر کار در مغازه نان بربری داییش «مجید بربری» صدا میزدند. زندگی مجید را میشود به دو بخش تقسیم کرد:
بخش اول، قسمت نسبتا تاریک زندگی او بود که به دلیل محیط و روحیاتش، او را به این سمت کشانده بود. داشتن یک قهوه خانه باعث شده بود تا سبک زندگیاش به آدمهایی که در آنجا رفت وآمد میکردند گره بخورد. تا جایی که افتخارش این بود که آمار قلیانهای قهوهخانه اش را به رخ دیگران بکشد.
نیمه دوم زندگی او اما کاملا حُرّ گونه بود. مجید که پس از سفر کربلا کاملا متحول شده بود، با وجود اینکه به خاطر تک پسر بودن نمی توانست به سوریه اعزام شود؛ اما با عنایت حضرت زینب(س) به سوریه رفت، مدافع حرم شد و درنهایت به شهادت رسید.
برشی از کتاب «مجید بربری»:
تازه از سوریه برگشته بودند. هم موقع رفتن و هم برگشتن، عجیب هوای مجید در دلشان افتاده بود. ساعت سه و چهار نیمه شب بود. عطیه گوشی اش را روشن کرد. پیامی با این محتوا دریافت کرده بود.
«با سلام، بنده از پایگاه خبری مشرق نیوز هستم. میخواستم یک زندگینامه کلی و چندتایی خاطره از مجید، که تا کنون گفته نشده، برای بنده بیان کنید.»
عطیه قربانخانی اخم آورد و شروع کرد به غرولند.
– خدایا حالا من چی برا این بگم. ما که این مدت، به این خبرگزاری و اون روزنامه، همه خاطرات را گفتیم. حرف نگفتهای نمونده که بخوام بگم. و خوابید. در خواب دید با مجید دارند شوخی میکنند. عطیه می خواست با کمربند، مجید را بزند که یکی از دوستان برادرش، از راه رسید و کمربند به مجید نخورد. عطیه افتاد و همه غشغش بهش خندیدند. دوست مجید گفت:
– میخواستی مجید را بزنی، خدا جوابت را داد و افتادی زمین.
مجید گفت:
– آبجی! اینم خاطره خوب، برو برا اون خبرنگار تعریف کن.
ویژگیها
- موضوع
- مدافعان حرم
- نویسنده
- کبری خدابخش دهقی
- شابک
- 9786003806290
- نوع جلد
- نرم (شومیز)
- قطع
- رقعی
- تعداد صفحات
- 152
- وزن
- 175
- تاریخ بروز رسانی اطلاعات
- 1402/9/21
- ناشر
- دارخوین