کتاب «Rise and Kill First» بهقلم رونین برگمن روزنامهنگار و نویسنده اسرائیلی سال ۲۰۱۸ منتشر شد و ترجمه فارسیاش با عنوان «تو زودتر بکش» هم چند سال پیش در ایران عرضه شد. یکی از ترجمههای اینکتاب اثر وحید خضاب است که در قالب دو جلد توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده و بناست چاپ اینترجمه در دو جلد دیگر هم ادامه پیدا کند.
رونین برگمن برای تهیه «تو زودتر بکش» با بسیاری از مأموران قدیمی سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل و همچنین قاتلان و آدمکشهای اینسازمانها گفتگو کرده و اسنادی را هم گردآوری کرده است. عنوان فرعی اینکتاب، چنین است: «روایت نیروهای عملیاتی و اطلاعاتی اسرائیل از ۶۰ سال ترورهای موساد از ترور مبارزین فلسطینی تا ترور عماد مغنیه و دانشمندان هستهای و موشکی ایران» است و در ترجمهای که انتشارات شهید کاظمی از آن چاپ کرده، مقطع زمانی اتفاقات و وقایع مربوط به سال ۱۹۴۴ تا ۱۹۷۲ (۱۳۲۳ تا ۱۳۵۱) هستند.
نکته مهم درباره اینکتاب، این است که ذات و ماهیت افشاگرایانهاش نباید باعث غفلت مخاطب و شکلگیری اینباور در ذهنش شود که نویسنده، خود را از مفهومی جعلی بهنام اسرائیل جدا میداند. بلکه همانطور که وحید خضاب مترجم اثر تذکر داده، نویسنده کتاب و همه راویانش، از صمیم قلب به حقانیت اسرائیل و ضرورت استمرار حیاتش ایمان دارند. اما بههرحال اسرائیلیها هم از درون، اختلافاتی با هم دارند و بهعنوان مثال درباره لزوم کشتن یکهدف یا دیر و زود حذفکردنش عدم تفاهم داشته و دارند.
کتاب رونین برگمن از طرفی به ضعفها و ترسهای تاریخی اسرائیل معترف است، اما از طرفی ساختار مخوف و وحشتناکی را برای مخاطب تصویر میکند که کوچکترین تردیدی در حذف دشمنان خود ندارد و بهراحتی آدم میکشد. عنوان کتابش هم ناظر به یکی از آیههای «تلمود» است با اینمضمون است که اگر کسی قصد کشتنات را داشت، تو برخیز و اول او را بکش! اما بههرحال ارزش اینکتاب برای مطالعه، در اینجاست که پس از سالها مخفیکاری منتشر شده و همانطور که رونین برگمن هم میگوید رسانههای اسرائیل موظف هستند هرجا در مطالبشان از فعالیتهای مخفی منتسب به دستگاههای اطلاعاتی صهیونیستها و بهویژه ترورهای هدفمند یاد میکنند، عبارت «به ادعای منابع خارجی» را قید کنند. بنابراین، اثری که با عنوان «تو زودتر بکش» پیش رویمان داریم، سند آدمکشیهای کشوری جعلی است که از اجتماع سازمانهای جنایتکار و تروریست تشکیل شده است و نویسنده و روزنامهنگاری برآمده از اینکشور چون برگمن، ضمن استفاده از الفاظی چون ترور برای اینسازمان، از لفظ تروریست برای سازمانهای مبارز فلسطینی هم استفاده کرده است.
نویسنده اینکتاب در مقدمه، کنایه جالبی دارد و وقتی درباره سختیهای دسترسیاش به اطلاعات و موضوعات محرمانه جاسوسیهای اسرائیل صحبت میکند؛ میگوید پیگیریهایش باعث اصلاح قانون محرمانهماندن و عدم انتشار اسناد اسرئیل شده و به موجب ایناصلاح در قانون، از ۵۰ سال به ۷۰ سال رسیده است: «یعنی طولانیتر از تاریخ خود کشور!» (صفحه ۲۰) با اینکنایه، خود ایننویسنده اسرائیلی هم به برساختهبودن کشور جعلیاش و اینکه ۷۰ سال، بازهای بیش از سن اسرائیل است، اعتراف میکند.
برگمن همچنین به تناقص منحصر به فردی هم در اسرائیل اشاره دارد؛ اینکه «از یک سو تقریباً همه چیزهایی که در کشور با بحث اطلاعات و امنیت ملی مرتبط باشد با عنوان "کاملاً محرمانه" طبقهبندی میشود، و از طرف دیگر، همه میخواهند درباره کارهایی که در اینحوزهها کردهاند صحبت کنند. کارهای اینافراد، کارهایی که اذعان کردن به آن در کشورهای دیگر میتواند مایه شرمساری افراد باشد (کارهایی از قبیل اقدام به قتل و ترور در کارهای اطلاعاتی) برای اسرائیلیها مایه افتخار است چون آنها در مجموع کار خود را جزو الزمات امنیت ملی حس میکنند که اگر نگوییم برای حفظ اصل وجود اینکشور در معرض خطر، دست کم برای حفظ جان اسراییلیهای در معرض تهدید ضروری بوده است.» (صفحه ۲۳)
تناقض دیگر اسرائیل را مخاطبان کتاب متوجه میشوند؛ اینکه قهرمانهای اینکشور یا جاسوساند یا قاتل و آدمکش. بهعنوان مثال در ابتدای متن و شروع کتاب، از مئیر داگان فرمانده موساد اسرائیل، با عنوان جاسوس و قاتل افسانهای یاد میشود و یا به ایننکته اشاره شده که هرسال یاد و خاطره الی کوهن، بهعنوان یکقهرمان ملی گرامی داشته میشود؛ جاسوس تأثیرگذار اسرائیلی که نقش مهمی در اطلاعات پیشگیرانه جنگ ۶ روزه اسرائیل با اعراب داشت و پس از افشای هویتش در ملأ عام در دمشق اعدام شد.
اما مهمترین نکتهای که مخاطب کتاب «تو زودتر بکش» میتواند با مطالعه آن درباره اسرائیل دریابد، این است که اسرائیل از ابتدا بهدلیل متجاوز بودن، میترسد و همه جاسوسیها و جنایتهایی که مرتکب میشود، بهدلیل هراس از نابودی است. برگمن هم در چند فراز از کتاب، هنگام روایت وقایع تاریخی و مهم مانند اعلام عمومی برنامه موشکی مصر، اعدام الی کوهن یا کشتار ورزشکاران اسرائیلی در المپیک مونیخ، به اینمساله اشاره کرده که در پی وقوع ایناتفاقات، اسرائیل و سازمانهای جاسوسیاش بهطور ناگهانی در موجی از وحشت فرو رفته و نگران شکلگیری یک هولوکاست دوباره شدند!
در ادامه، در بررسی مطالب کتاب «تو زودتر بکش»، به جلد اول ترجمه وحید خضاب از ایناثر میپردازیم:
* تشکیل جنبش بارگیوا و گسترشاش به سازمان هاگانا
از نظر تاریخی، اولینواقعه در ابتدای راه اسرائیل که در کتاب «تو زودتر بکش» به آن اشاره شده، جلسه سری ۸ نفره اولین نیروهای رزمی عبری دوران جدید، در آپارتمان اسحاق بنزوی در فلسطین بود؛ روز ۲۹ سپتامبر ۱۹۰۷ (۶ مهر ۱۲۸۶) یعنی زمانی که فلسطین، هنوز بخشی از خاک امپراطوری عثمانی بود و ۳۷ سال مانده بود تا تام ویلکین توسط نیروهای لهی ترور شود. ۸ نفر حاضر در اینجلسه نیروی نظامی تازهتاسیسی را تشکیل دادند و نامش را «بار گیورا» که اسم یکی از رهبران انقلاب یهود علیه امپراطوری روم بود، گذاشتند. شعاری هم برای گروه خود انتخاب کردند که میگفت «یهودیه در خون و آتش سرنگون شد و در خون و آتش دوباره برخواهد خواست.»
نبش بارگیوا در ابتدا عمومی و فراگیر نبود اما با رسیدن صهیونیستهای بعدی به فلسطین و «ییشوو» (جامعه یهودیهای فلسطین)، اینگروه ضمن تجدید ساختار، تبدیل به سازمان جنگطلب «هاشومر» (به معنای نگهبان و پاسدار) شد. سازمان هاشومر سال ۱۹۲۰ برای بار دوم تغییر ساختار داد و گسترش پیدا کرد. اینتغییر و گستردگی باعث شد نام «هاگانا» (دفاع) بر آن گذاشته شود و اگرچه سازمانی قانونی نبود اما بریتانیاییها در فلسطین، بهعنوان یکنیروی دفاعی شبهنظامی با آن مدارا میکردند. یکی از فعالیتهای اینسازمان، کشتن یعقوب دیهان یهودی حریدی (اولترا ارتدوکس) بهدستور بنزوی است که یکی از رهبران برجسته هاگانا شده بود. دیهان یکیهودی اما بهشدت ضدصهیونیست بود و زندهماندنش برای هاگانا خطرناک و هزینهبر شده بود. در نتیجه اسحاق بنزوی دستور قتلش را صادر کرد.
* انشعاب ایرگون از هاگانا و انشعاب لهی از ایرگون
در ادامه، آورهام تهومی قاتل یعقوب دیهان که رویکرد مدارامدارانه داوید بنگوریون را که کمی بعد اولیننخستوزیر اسرائیل شد، در قبال بریتانیاییها و اعراب نمیپسندید، همراه با برخی دیگر از شخصیتهای هاگانا از اینسازمان خارج و سال ۱۹۳۱ سازمان «ایرگون زوای لئومی» را تاسیس کرد که به اختصاص «ایرگون» نامیده میشود. ایرگون یکگروه راستگرای رادیکال اسرائیلی است که فرماندهیاش در دهه ۱۹۴۰ به مناخیم بگین رسید. بگین هم سال ۱۹۷۷ نخستوزیر اسرائیل شد. مناخیم بگین هم با انگلیسیها توافق کرد در جنگ با آلمان نازی با آنها همکاری کند و کسانی که با اینتوافق مخالف بودند، از سازمان ایرگون خارج شده و سازمان لهی را ساختند.
درباره چنددستگی و یکدست نبودن اینسازمانهای صهیونیستی، بد نیست به یکی از پاورقیهای صفحه ۵۷ کتاب رونین برگمن اشاره کنیم که در آن گفته شده خود بنگوریون اجازه ترور بسیاری از خبرچینهای یهودی را برای سازمان هاگانا صادر کرد و هرکاری کرد تا اطمینان حاصل کند کشتهشدن اینخبرچینها بازتاب عمومی پیدا میکند تا تبدیل به عاملی بازدارنده شود. رخدادن ایناتفاق برای یهودیهایی که خبرچینبودنشان لو میرفت یا درباره خبرچینبودنشان شک و تردید به وجود میآمد، عادی بود.
* جنگ صهیونیستها با انگلیس توسط تروریستهای لهی (دار و دسته اشترن)
فصل اول کتاب «تو زودتر بکش» با ماجرای ترور تام ویلکین فرمانده بخش یهود اداره تحقیقات جنایی قیومیت بریتانیا بر فلسطین، توسط دیوید شومرون شروع میشود. ویلکین پیش از اعلام رسمی تشکیل اسرائیل و پیش از آنکه انگلیس، فلسطین را به صهیونیستها بسپارد، در گروههای شورشی زیرزمینی یهودی نفوذ و آنها را منهدم میکرد.
آدمکش اینقصه واقعی، یعنی دیوید شومرون، نیروی عملیاتی گروه شبهنظامی و تروریست لِهی بود که اعضایش با بریتانیاییها میجنگیدند. عنوان «لهی» از سرواژههای «رزمندگان برای آزادی اسرائیل» ساخته شده اما انگلیسیها اینگروه را بهعنوان یکسازمان تروریستی میشناختند. موسس اینسازمان هم آوراهام اشترن بود و انگلیسیها، سازمان تروریستی مخلوق او را با عنوان «دار و دسته اشترن» خطاب میکردند. بههرحال پیش از آنکه ترور تام ویلکین در شامگاه ۲۹ سپتامبر ۱۹۴۴ (۷ مهر ۱۳۲۳) با موفقیت انجام شود، سازمان لهی سهسال پیشتر برای ترور او و رئیسش جفری مورتن اقدام کرده بود. اما با انفجار بمبی که برای اینکار در نظر گرفته شده بود، سه افسر پلیس، دو افسر یهودی و یکافسر مسیحی انگلیسی کشته شدند. دلیل اقدام نیروهای لهی برای اقدام به قتل دو افسر انگلیسی (ویلکین و مورتن)، این است که کمی پیشتر، جفری مورتن با شلیک گلوله، اشترن را به قتل رسانده بود.
بههرحال اسحاق شامیر فرمانده عملیاتهای لهی که سالها بعد نخستوزیر اسرائیل شد، حکم قتل تام ویلکین را صادر کرده بود و به تعبیر رونین برگمن نویسنده کتاب، از نظر شومرون (عامل اصلی ترور) و رفقایش، ویلکین دیگر یک شخص نبود بلکه یکهدف بود؛ هدفی برجسته و بسیار با ارزش. شومرون در مصاحبهای که روز ۲۶ می ۲۰۱۱ (۵ خرداد ۱۳۹۰) برای تولید اینکتاب با برگمن داشته، گفته «ما باور داشتیم هرچی تابوتهای بیشتری به لندن برسه، روز آزادی نزدیکتر میشه.» (صفحه ۴۷)
* تشکیل واحد «گمول» برای غارت و کشتار در آلمان
در طول جنگ جهانی دوم، یکتیپ معروف بهنام «تیپ یهودی» در ارتش انگلستان همراه بریتانیاییها خدمت میکرد که بلافاصله پس از پایان جنگ، دستور تشکیل یکواحد ویژه در درون اینتیپ توسط رهبران ارشد سازمان هاگانا صادر شد. اینواحد، «گمول» (غرامت) نام داشت که بنا بود از نیروهای ردهبالای آلمانی انتقام بگیرد. واحد گمول تنها طی سهماه، از می تا جولای، حدود ۲۰۰ نفر را به قتل رساند که تاریخنگاران اسرائیلی گفتهاند بهدلیل روشهای ناکارآمد تعیین هویت هدفها، خیلی از قربانیهایش بیگناه بودند و در خیلی از موارد از فعالیتهایش، انتقامگیریهای شخصی انجام شد. در نتیجه وقتی بریتانیاییها با شکایتهایی مبنی بر ناپدیدشدن افراد خانوادههای آلمانی روبرو شدند، متوجه فعالیتهای گمول شدند و فرماندهی هاگانا، دستور توقف عملیاتهای اینواحد انتقامجو را صادر کرد.
* ادامه قتلهای هدفمند لهی و ایرگون با کشتن لرد موین و انفجار کینگدیوید
در ادامه تحولات، بنگوریون و هاگانا قتلهای هدفمند، نبردهای چریکی و حملات تروریستی را به کار گرفتند. اینکارها تا چندی پیشتر از آنبرهه، روشی بود که تنها صهیونیستهای تندرو در سازمانهای مطرود بنگوریون یعنی لهی و ایرگون از آنها استفاده میکردند. نمونه یکی از قتلهای هدفمند سازمان تندروی لهی، کشتن والتر ادوارد گینس با نام مستعار «لرد موین» در قاهره است.
اسحاق شامیر فرمانده لهی دستور اینقتل را صادر کرد چون لرد موین را نیروی کلیدی قیومیت بریتانیا در فلسطین میدید و نهتنها او که قصد داشت در ادامه، باقی انگلیسیهایی که تهدیدی برای اهداف سیاسی صهیونیستها بودند، حذف کندرونین برگمن میگوید ترورها چنان تاثیر تعیینکنندهای بر مقامات بریتانیا گذاشتند که شامیر حتی خوابش را هم نمیدید. «چرچیل کابینهاش را به سمت حمایت از تشکیل یککشور یهودی در فلسطین پیش میراند. او چند شخصیت تاثیرگذار، از جمله لرد موین را برای پشتیبانی از این ابتکار کنار خود جمع کرده بود. بنابراین، قاعدتاً میشد اینطور فرض کرد که اگر لهی دخالت نکرده بود، چرچیل وقتی برای دیدار با فرانکلین روزولت و ژوزف استالین به نشست سران متفقین در یالتا میرفت، سیاستی واضح و رویکردی مثبت در قبال آینده کشور یهودی میداشت. اما پس از قتل لرد موین در قاهره، چرچیل مهاجمین را «یک دار و دسته گنگستری خواند و اعلام کرد که در موضع خود تجدید نظر میکند.» (صفحه ۷۵)
با ادامه روند قتلهای هدفمند صهیونیستها، نیروهای ایرگون تحت فرماندهی مناخیم بگین در ۲۲ جولای ۱۹۴۶ (۳۱ تیر ۱۳۲۵) بخش جنوبی هتل کینگ دیوید را در اورشلیم منفجر کردند و موجب مرگ ۹۱ نفر و زخمیشدن ۴۵ نفر شدند. اینطرح ترور برای کشتار اعضای دولت قیومیت بریتانیا و افسران ارشد دستگاه اطلاعاتی انگلستان انجام شد و بنگوریون بلافاصله پس از آن، سازمان ایرگون را محکوم کرده و آن را دشمن مردم یهودی خواند. اما اینموضعگیری باعث توقف فعالیتهای سازمانهای تندروی صهیونیست نشد و تیم عملیات لهی در ۳۱ اکتبر (۹ آبان) همانسال در سفارت انگلستان در رم بمبگذاری کرد و ساختمان اینسفارت را در شب منفجر کرد. رونین برگمن در کتاب «تو زودتر بکش» درباره اینبرهه تاریخی نوشته است: «اسناد MI5 دستگاه امنیت داخلی بریتانیا نشان میدهد که تروریسم صهیونیستی در آنزمان بهعنوان خطرناکترین تهدید برای امنیت ملی بریتانیا شناخته میشد…» (صفحه ۷۷)
دیوید شومرون همانعضو لهی که بهسمت تام ویلکین شلیک و او را ترور کرد، گفته تنها عاملی که باعث شد انگلستان فلسطین را ترک کند، همین ترورها و به تعبیر او اعدامهای انقلابی بوده است. او در مصاحبهاش با نویسنده کتاب «تو زودتر بکش» گفته اگر آوراهام اشترن جنگ (با انگلیسیها و اعراب) را شروع نکرده بود، کشور اسرائیل هرگز تاسیس نمیشد!
* آغاز عملیاتهای انتقامی «سار» برای کشتار رهبران فلسطینی
یکروز پس از صدور رای مجمع عمومی سازمان ملل به تقسیم فلسطین به دو بخش یهودی و عرب که روز ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ (۷ آذر ۱۳۲۶) انجام شد، نیروهای تحت امر حسن سلامه برای دو اتوبوس اسرائیلی کمین گذاشته و موجب کشتهشدن چند اسرائیلی شدند. بنگوریون با وجود وضعیت نابهسامان، از پیش خود را برای چنینحملاتی آماده کرده بود و پیشبینی سازمان سیا و دستگاههای اطلاعاتی دنیا را شنیده بود که یهودیها زیر بار حملات عربها سقوط میکنند. بههمیندلیل طوری ظاهرسازی کرد که به پیروزی سازمان هاگانا باور دارد. نیروهای اینسازمان در پاسخ به فلسطینیها عملیات انتقامی «سار» را برای کشتار ۲۳ تن از رهبران عرب مقاومت فلسطین طراحی کرده و حسن سلامه را در صدر فهرست خود قرار دادند.
کتاب «تو زودتر بکش» یکادعای جالب و شاید مضحک دارد که مربوط به حاج امین الحسینی (مفتی اعظم قدس و رهبر معنوی فلسطین) و حسن سلامه است. رونین برگمن میگوید ایندو پس از آنکه تحت تعقیب انگلستان قرار گرفتند، از فلسطین گریخته و سال ۱۹۴۲ به آلمانیها پیوستند تا در عملیات اطلس شرکت کنند. اینعملیات بهگفته برگمن، نقشهای بلندپروازانه بود که طبق آن تکاوران آلمانی و عرب باید با چتر در فلسطین فرود آمده و منابع آب تلآویو را مسموم میکردند تا بیشترین تعداد از یهودیها کشته شوند.
عملیات شکار حسن سلامه اولین عملیات سازمان هاگانا بود که در آن اطلاعات انسانی و اطلاعات الکترونیکی با هم تلفیق شدند و از دستگاههای شنود بهرهبرداری شد. با وجود شنود مکالمات و گذاشتن کمین در جاده، سلامه جان به در برد و در نهایت در ژوپن ۱۹۴۸ در نبرد کشته شد. برگمن میگوید تقریباً همه قتلهای هدفمند مجموعه عملیاتهای سار بهدلیل اطلاعات غلط یا اجرای اشتباهشان توسط مامورهای بیتجربه، با شکست روبرو شدند. تنها آنعملیاتهایی با موفقیت روبرو میشدند که توسط تیمهای «واحد پالماخ» انجام میشدند. پالماخ تنها بخش هاگانا بود که خوب آموزش دیده بود. اما دو بخش موفق این واحد در ترورها هم یکی «پالیام» (گروهان دریایی) و دیگری «جوخه عربی» بود که اعضایش ظاهر اعراب را داشتند و به زبان عربی بهخوبی تسلط داشتند.
* صدور تاسیس سهدستگاه حیاتی اطلاعات اسرائیل با دستور بنگوریون
۱۴ می ۱۹۴۸ (۲۴ اردیبهشت ۱۳۲۷) روزی است که بنگوریون تاسیس کشوری بهنام اسرائیل را اعلام کرد. اما او از سالها پیشتر، دستور تشکیل شبکه عمیق منابع اطلاعاتی را در کشورهای عربی صادر کرده بود. ۲۳ روز پس از تشکیل رسمی اسرائیل، بنگوریون دستور تاسیس ۳ دستگاه اطلاعاتی را صادر کرد: دستگاه اول، دایره اطلاعاتی ستاد مشترک نیروهای دفاعی اسرائیل با سرواژه عبری «اَمان» بود. دستگاه دوم دستگاه اطلاعات عمومی با مسئولیت حفظ امنیت داخلی با سرواژه «شینبت» که سازمانی معادل FBI در آمریکا و MI5 در انگلستان بود و دستگاه سوم هم «دایره سیاسی» که بنا بود به جاسوسی خارجی و جمعآوری اطلاعات از دیگر کشورها بپردازد.
بنگوریون موفق شد توسط جاسوسهای خود در درون سازمان تندروی ایرگون به فعالیتهای اینسازمان خاتمه بدهد. اما اعضای لهی که حاضر به پذیرش رویکردهای میانهروی بنگوریون نبودند، کنت برنادوت فرستاده سازمان ملل را که با طرح صلح بین اعراب و اسرائیل به فلسطین اشغالی آمده بود، ترور کردند. اسحاق شامیر که مطمئن بود با طرح فرستاده سازمان ملل، هم توسط اسرائیلیها و هم توسط فلسطینیها موافقت میشود، دستور ترور او را صادر کرد که ایندستور ۴ ماه پس از تشکیل اسرائیل در روز ۱۷ سپتامبر (۲۶ شهریور) انجام شد. عناصر ترور هم هیچگاه دستگیر نشدند. بنگوریون که اینعملیات سرخودانه را چالش مهمی برای قدرت متمرکز خود میدید، هر دو سازمان ایرگون و لهی را غیرقانونی اعلام و به ایسّر هارل فرمانده نیروهای شینبت دستور داد اعضای لهی را بازداشت کند. اسحاق شامیر هم در فهرست افراد تحت تعقیب قرار گرفت اما هیچگاه دستگیر نشد. با اینحال بهدلیل دستگیریهای گسترده، پایان سازمان لهی همینجا و در همینمقطع رقم خورد.
* تولد موساد در پی بروز یکاختلاف
یکی از اختلافنظرهای داخلی اسرائیلیها، مربوط به بنگوریون و وزیر خارجهاش موشه شارت است. شارت که از رهبران اولیه اسرائیل بود، باور داشت بهترین راه برای رسیدن به صلح با فلسطینیها، دیپلماسی است. او با ملک عبدالله پادشاه اردن و ریاض الصلح نخستوزیر لبنان تماسهای مخفیانهای برقرار کرده بود که بین ایندو، ریاض الصلح مواضع تند ضدیهودی داشت. بنگوریون روز ۱۲ دسامبر ۱۹۴۸ (۲۱ آذر ۱۳۲۷) به دستگاه اطلاعات نظامی دستور ترور او را داد. اما شارت بهشدت با ایندستور مخالفت کرد.
Leave a comment